به گزارش خبرگزاری حوزه، نشست "بایستههای حکمرانی خانوادهمحور" با ارائه دکتر فاطمه قاسمپور عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده و رئیس کمیته زنان و خانواده دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، دکتر مصطفی زمانیان عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران، دکتر ناهید سلیمی، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده و دکتر فاطمه زین الدینی عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران برگزار شد که گزارشی از آن تقدیم می شود.
عدم اولویتسنجی درست چالش مهمی در سیاستگذاری حکمرانی خانواده محور است
دکتر مصطفی زمانیان، عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران با بیان اینکه چالشهای مفهومی در حکمرانی وجود دارد گفت: شاید مهمترین مانع ذهنی و مفهومی که پیش روی مفهوم حکمرانی بهطور کلی و حکمرانی خانوادهمحور بهطور خاص وجود دارد، دامنه شمولیت موضوعات حوزه حکمرانی است. ما اساساً با موضوعی مواجه هستیم که در حالت عادی هیچکس مسئولیت آن را نمیپذیرد و زمانی که به پیروزی و موفقیت میرسد، همه میخواهند آن را به حساب خود داشته باشند. این موجود بیاصالت و چندساحتی در ساحت علم اداره، باعث شده است که یک دانشکده به نام دانشکده حکمرانی، که در بسیاری از جاهای بنیادی ورود دارد، در معرض این شبهه بنیادین قرار گیرد که آیا ما واقعاً به دانشکده حکمرانی نیاز داریم؟!
وی ادامه داد: تجربه چندین ساله ما در حوزه علم اداره نشان میدهد که واقعیت به اینجا رسیده است که درباره وقایع گذشته و تصمیمهای غلط و ساختارهای نادرست و الگوهای نامناسب، چون عملاً مبنایی برای ارزیابی، پاسخگویی و حسابپسدهی وجود ندارد، طبیعی است که کسی هم معارض این باشد که ما احتمالاً خطاهایی در ساختار حکمرانی و علم اداره کردهایم. از طرفی مدعیانی در این حوزه وجود دارند. اولین مدعی، افرادی هستند که مدیریت دولتی را بهعنوان تنها مؤلفه حکمرانی میدانند. آنها معتقدند که حکمرانی چیزی جز مدیریت سازمان و دولت نیست. حال آنکه دلایل متعدد و وجوه متمایزکنندهای وجود دارد که چرا معتقد هستیم که مدیریت سازمانهای دولتی (Public Administration) با مفهومی به نام حکمرانی متفاوت است. متأسفانه، همین عدم تبیینها باعث میشود که امروز جامعهشناسان، روانشناسان و سایر گروههای مختلف مدعی باشند که ما حکمرانی را میفهمیم.
ضرورت تمایز در مفهوم حکمرانی
زمانیان با تأکید بر اهمیت نگاه ویژه در موضوع حکمرانی خاطرنشان کرد: ما اعتقاد داریم که طبیعتاً رشته و ساحتی به نام حکمرانی در حوزه میانرشتهای وجود دارد و ما کاملاً قائل به این هستیم که بهجهت الگوی فرادستی به نام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران، مسئلهای نسبت به حکمرانی با مبانی فقهی و ارزشهای بنیادین تمدن جمهوری اسلامی وجود دارد. این از آن حرفهای مهمی است که فعالان حوزه حکمرانی باید نه تنها در لایه اجرا و عملیات، بلکه در لایه اندیشهورزی و در لایه فطری و دانشی موضوع را بررسی کنند؛ وگرنه این موضوع در ساحتهای دانشی با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
وی افزود: کسی باید تبیین کند که حکمرانی اقتصادی با کسانی که اقتصاد خواندهاند چه فرقی دارد؟ حکمرانی اجتماعی با جامعهشناسی چه تفاوتی دارد؟ حکمرانی آموزشی با کسانی که آموزش عالی خواندهاند چه تفاوتی دارد؟ بنابراین، بهصورت کلی، این موضوع یکی از موانع جدی پیش روی پرداختن به مسائل حکمرانی است و من این موضوع را ضعف در عدم تمایز بین این رشته و حوزههای همجوارش میدانم.
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران در نفی برخی دیدگاههای موجود پیرامون دانش حکمرانی ابراز داشت: شما این را اضافه کنید که اساساً عدهای معتقدند که حکمرانی چیزی غیر از تجربههای زیستشده در لایهها و سطوح حکمرانی نیست و ممکن است نمایندهای پس از پنج دوره نمایندگی بگوید که من بهتر از شما میفهمم! ما معتقدیم حکمرانی یک بخش تجربه، یک بخش مهارت و یک بخش هم از جنس دانش است که ما درواقع کمتر درباره آن تأمل کردهایم. اساساً موضوع همینجا قربانی میشود و متوقف میگردد.
وی ادامه داد: ما در این حوزه بسیار گرفتار هستیم و اگر نبود این چند کلمه از رهبر معظم انقلاب که ما باید در زمینه حکمرانی بیندیشیم که نه غربی است و نه شرقی، عدهای تلاش دارند که مفهوم حکمرانی را به مفهوم بسیار بازاری به نام استراتژی تغییر دهند. بنابراین، موضوع اولی که در مسئله حکمرانی وجود دارد، یک نگاه التقاطی است و ما باید یک خط هویتی برای این کار پیدا کنیم و یک چارچوب هویتی مشخص کنیم تا بتوانیم آن را متمایز تبیین کنیم. به نظر من، این نکته اولی است که اگر انجام ندهیم، حرفها شنیده نخواهد شد.
حکمرانی و میدان قدرت
زمانیان با تأکید بر آمیختگی دانش حکمرانی با مسئله قدرت بیان کرد: وقتی ما از حوزه حکمرانی صحبت میکنیم، باید به یاد داشته باشیم که زمین بازی به نام قدرت را انتخاب کردهایم و درباره آن صحبت میکنیم. اساساً حکمرانی به معنای یک مفهوم انتزاعی ذهنی نیست. شما اگر دست به این چاقو بزنید، میبُرد. مفهوم حکمرانی با سیستم قدرت عجین شده است. فرقی نمیکند که حکمرانی مفهومی است که یک دیدگاه در آن وجود دارد؛ این وضعیت در همه جای ایران نیز به همین شکل است و حریمی برای مسئله حکمرانی وجود دارد. طبیعی است که حساسیت و نزدیکشدن به این مفهوم و صحبتکردن درباره آن، به این معناست که شما باید بپذیرید کسی که در این مسائل صحبت میکند، نقش اول حکمرانی کشور است.
وی افزود: من همیشه به دانشجویان میگویم که شما به دو بال نیاز دارید؛ یکی از آنها دانش و کتابخواندن و شنیدن است و دیگری که جدیتر است، بال قدرت است. اگر این بال قدرت را نداشته باشید، عملاً دسترسی برای شنیدهشدن را هم نخواهید داشت؛ چه برسد به دسترسی برای اثرگذاری. این یعنی بازی با آتش. کسانی که میپذیرند در این لایه پرواز کنند، باید الزامات آن را بپذیرند. پذیرفتن اصول بازی بسیار اهمیت دارد. این نکته مهمی است که باید بهطور جدی مورد توجه قرار بگیرد.
نیاز به نظریهای بنیادی در حکمرانی خانواده
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران با اشاره به عدم وجود نظریهای بنیادی در حکمرانی خانواده یادآور شد: ما در این حوزه به شدت نیازمند یک نظریه مبنا و پایه هستیم. در حوزه حکمرانی خانوادهمحور اساساً نظریه پایهای وجود ندارد که این نظریه پایهای تبیین نشده و با یکسری موافق و مخالف در جامعه غوطهور شده است. شاید بنیادیترین حرفی که در این حوزه وجود دارد، در موضوع زن در جامعه تبیین میشود و آن هم این است که هرچه بیان کردهایم، در واقع حرفهای رهبر انقلاب را بیان کردهایم. یعنی کسی بهصورت عملیاتی این حرفها را به اجرا درنیاورده است.
وی افزود: حضور زن در جامعه نباید تزاحمی با سایر نقشهای او در جامعه، مانند نقش مادری و نقش او در خانواده داشته باشد؛ به همین دلیل، همیشه یک پای گفتوگوی ما میلنگد. ما به درستی متهم هستیم به اینکه پای علمی حکمرانی را به زمین اجرا نرساندهایم. نظریه حکمرانی خانوادهمحور را در سطح مبانی نگه داشتهایم. به نظرم یکی از بحثهای مهمی که در این حوزه باید مورد توجه قرار گیرد، موضوع توسعه کاربردی نظریه حکمرانی خانوادهمحور است.
چالشهای سیاستگذاری و مدیریت تعارض
زمانیان با بیان وجود چالشهایی در سیاستگذاری و دستورگذاری حکمرانی عنوان کرد: ما در بحثهای سیاستگذاری بسیار تمرکز میکنیم. من در کلاسها بارها گفتهام که این یعنی قدرت دستورگذاری. حتی زمانی که جریان انقلابی سر کار بودند، قدرت دستورگذاری پیدا نکردیم. دستورگذاری به این معناست که ما مفهومی داریم به نام "مسئله" که در مقابل مفهومی به نام "تعارض" قرار دارد. یکی را مسئله و دیگری را تعارض تعریف میکنیم. تعارض تفاوتش با مسئله این است که "تعارض" مساوی است با "مسئله" به علاوه "رابطه". یعنی وقتی به مسئله ارتباط هم اضافه میشود، دیگر مسئله فقط نیست، بلکه تعارض است. در این صورت، دیگر نباید "مسئله را حل کنید"، بلکه باید "مدیریت تعارض" کنید. اینجا مدیریت تعارض معنا پیدا میکند.
وی افزود: اساساً الگوی کنشگری شما در حل تعارضات با این ماتریس قابل حل و تعامل است. آن ماتریس میگوید که اگر لایه افقی مسئله باشد و اگر غیرمهم یا مهم باشد، در بعد دوم مسئله، رابطه باشد که میتواند غیرمهم یا مهم باشد. در این صورت، تعارضاتی که در این ساختار معنا پیدا میکنند و جانمایی میشوند، استراتژی تعامل شما را متفاوت میسازند.
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران ادامه داد: اگر شما یک مسئله غیرمهم دارید و یک رابطه غیرمهم پشت این مسئله خوابیده است، چه استراتژی را انتخاب میکنید؟ مثلاً فرض کنید من از این دانشکده بیرون میروم و در خیابان ، یک راننده با مسافر دعوا میکند. نه مسئله برای من اهمیتی دارد و نه رابطه آن. در اینجا استراتژی درستی که ما معمولاً از آن استفاده میکنیم، چشمپوشی است. میگذریم و کاری با رابطه و مسئله نداریم.
وی با بیان مثالی توضیح داد: آنجایی که مسئله مهم میشود اما رابطه غیرمهم است، مانند اینکه شما صبح از خانه بیرون میآیید و همسایه روبهرویی شما به یک زن چادری جسارت میکند. مسئله برای شما مهم است، اما رابطه آن مهم نیست. استراتژی شما در اینجا جنگیدن میشود. میایستید و برای این مسئله میجنگید. میگویید رابطه مهم نیست، مسئله برای من اهمیت دارد.
زمانیان خاطرنشان کرد: جای سوم جایی است که مسئله غیرمهم است اما رابطه اهمیت دارد. ما معمولاً در زندگی مشترک با خانواده و همسر در اینجا هستیم. هرچقدر هم که مسئله مهم باشد، رابطه مهمتر از آن است. چه کاری میکنیم؟ اغماض و چشمپوشی و بزرگواری میکنیم. نهایتاً در جایی که هم مسئله مهم است و هم رابطه اهمیت دارد، یعنی خانم میگوید که تولد خواهرم برویم، میگوییم که من حوصله ندارم و کار دارم، اما چشمپوشی میکنیم و میرویم. اما جایی که خانواده میخواهد با من در موضوع پدر و مادر صحبت کند و میگوید که مثلاً پدر و مادرت نیاید، دیگر مسئله هم مهم است و رابطه هم اهمیت دارد. چه کاری میکنم؟ گفتوگو میکنم.
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران تأکید کرد که مدیریت تعارض برای حل مسئله در حوزه حکمرانی است و توضیح داد: ما در مدیریت تعارض در جایی که میخواهیم مسئلهای را در این حوزه حل کنیم، به این دلیل که ساختار حکمرانی در این حوزه ناکارآمد است، مسئله غیرمهم را به مسئله مهم تبدیل میکنیم و با استراتژی جنگیدن شروع میکنیم.
وی افزود: حضور زنان در ورزشگاه پروژه غیرمهمی در حوزه حکمرانی زنان و خانواده در جمهوری اسلامی است. این را چه کار کردیم؟ به جای اینکه نگذاریم این مسئله غیرمهم شیفت پیدا کند به زمین مسائل مهم، مسئله غیرمهم را به مسئلهای مهم تبدیل کردند و این غلط است.
زمانیان با اشاره به مسئله لایحه حجاب ابراز داشت: از نظر من، امروز شما قضاوت کنید که در این همه مسئلهای که جمهوری اسلامی دارد، واقعاً مسئله لایحه حجاب مسئله مهمی است یا غیرمهم؟ خودمان داریم آن را مهم میکنیم. مسئله فیلترینگ، من موافق یا مخالف نیستم؛ اما امروز با نظام مسائلی که ما روی میز حکمرانیمان داریم، فیلترینگ تا چه اندازه مسئله مهمی است؟ ما این را به دستور کار مسائل مهم میآوریم.
وی ادامه داد: هنر ما در دستورگذاری باید این باشد که چه مسئلهای را از لایه مسائل مهم به مسائل غیرمهم شیفت دهیم و چه مسائلی را از مسائل غیرمهم برداریم و به لایه مهم بیاوریم. ما تقریباً تجربه موفقی در این حوزه نداریم. ما در حوزه زنان، خانواده و جمعیت به دلیل حساسیتهای اجتماعی موضوع، تقریباً عموم کارهایی که میکنیم، کارهای خطایی است.
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران اظهار داشت: حتی ابرپروژهای به نام پروژه مهسا نیز میتوانست در لایه مسائل غیرمهم نگهداری شود. اگر ما هنر حکمرانی داشتیم، میتوانستیم این پروژه را در لایه مسائل غیرمهم نگهداریم و در این لایه آن را حل کنیم.
زمانیان در پایان با تأکید بر اینکه بایستی موضوع دستورگذاری در مسائل خانواده مورد دقت و بررسی قرار بگیرد گفت: ما ابزارهای این لایهها را نداریم و اگر لازم است، این ابزارها را باید قبل از آن فراهم کنیم که به نظر من امکان آن وجود دارد. مسئله ما همین موضوع دستورگذاری در حوزه مسائل خانواده است که ما هنوز در لایه حکمرانی باید درباره آن صحبت کنیم.
قاسمپور: بایستی تعریف پیوست خانواده در سیاستگذاریهای حکمرانی خانواده محور دنبال شود
دکتر فاطمه قاسمپور عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده و رئیس کمیته زنان و خانواده دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورد موضوع حکمرانی خانواده محور بیان کرد: ما یک توانایی ویژه در مستهلککردن واژهها داریم. به این معنا که واژهها را به قدری مستهلک میکنیم که نهایتاً حقیقتی که باید دنبال شود، نادیده گرفته میشود و همه چیز دم دستی میشود. این اتفاق در حال وقوع است و یک مقدار خطرناک است. نهاد علم باید از حیثیت این واژگان دفاع کند. ما یک بحثی را از منظر حکمرانی داریم که بالاخره چه کسی صلاحیت دارد در این زمینه صحبت کند. باید نهاد علم این فضا را صورتبندی کند و از فضایی که اکنون این واژه دچار تشویش شده، خارج کند. در حوزه زنان، این کار انجام نشده و هر خانمی که فعال در این حوزه است، ادبیات تخصصی را تهی کرده و آسیبهای جدی برای آن به دنبال داشته است. فکر میکنم حکمرانی نیز چون تجربه زیسته جمعیتی میشود، ممکن است مبتلا به این وضعیت زنان شود. تخصص حکمرانی نیز باید بهدست افرادی که تجربه حداقلی در سطوح حکمرانی در کشور دارند، صورت گیرد و نهاد علم باید نسبت به این موضوع ورود جدی داشته باشد.
سیاستهای کلی و حکمرانی خانواده محور
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه به سیاستهای کلی حوزه خانواده اشاره کرد و گفت: ما در حوزه سیاست کلی خانواده، یک وجه به مسئولیتی که اکنون دارم برمیگردد و یک وجه دیگر این است که شاید برای اولینبار ادبیات حکمرانی خانوادهمحور در این سطح سیاستی تعبیه شده است. البته توجه بسیار جدی به این سطح سیاستی در آبشار سیاستی ایران نشده است. اگر سیاستگذاری را یک سلسلهمراتبی از سیاست کلی به سمت حوزه اجرا بدانیم، قاعدتاً در حوزه خانواده باید تصمیمات در این حوزه سیاست کلی انجام شود. به دلایلی که بخشی از آن را آقای دکتر اشاره کردند و بخشی از آن را نیز حتماً لازم است که گفتوگو کنیم، این است که ما حوزههای سیاستگذاری، قانونگذاری و اجرا را حوزههای منفک از هم میدانیم و ارتباط ارگانیکی بین آنها برقرار نیست که البته باید برقرار باشد. این عدم ارتباط باعث شده است که آنطور که باید و شاید سیاستها خود را در قانونگذاری پیدا نکرده است.
ابعاد مختلف سیاستگذاری خانوادهمحور
وی افزود: این سند یک ادبیاتی دارد که قابل توجه است. ما سه بحث در حوزه خانواده و سیاستگذاری داریم که اگر بخواهیم یک نسبت ماتریسی بین آنها برقرار کنیم، از سه محور این نسبت میتواند برقرار شود و در این سند سیاستی هم این سه نسبت و سه سطح دیده شده است. اولین بحث این است که ما نظام مسائلی در حوزه خانواده داریم که برخی ممکن است مهم و برخی دیگر غیرمهم باشند. سیاستگذار است که درجه اهمیت این را با بازیگران دیگر بررسی میکند. ما نظام مسائلی در حوزه خانواده داریم که اگر از هر کدام از ما در این جلسه بپرسند که به نظر شما مهمترین مسئله خانواده چیست، ممکن است تشکیل خانواده و ازدواج یا مسائل مشابه مطرح شود. آسیب خانواده، مسئله طلاق و فرزندآوری نیز از جمله مسائل مهم هستند. همه ما ممکن است از مسائلی در حوزه خانواده بگوییم و منظور من از اشکال خانواده لزوماً فامیلی نیست که در ادبیات بینالمللی مطرح شده است. اما اکنون ما خانوادههای بدسرپرست و … را به عنوان مسئلهای از مسائل موجود نام میبریم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده تأکید کرد: ما مبتلا به این بودهایم که همیشه به این شکل در حوزه خانواده سیاستگذاری کردهایم که به تعبیر خانم دکتر علیآبادی، یک سیاستگذاری غیراجماعی است. یعنی دولتها و مجلسها که عوض میشوند، این راهبردها هم کمرنگ یا پررنگ میشوند و درجه اهمیت یا حد تعارض و بحثهای دیگری که آقای دکتر زمانیان به خوبی این بحث دستورالعمل و نظام دستور را برای برنامهریزی سیاستگذاری در کشور مطرح کردند، متفاوت میشود. نمونههای آن را در برنامههای توسعهای کشور و … در ادوار مختلف مشاهده میکنیم که شاهد عدم همگرایی سیاستی در حوزه نظام مسائل خانواده هستیم.
قاسم پور خاطرنشان ساخت: این موضوع مهم است، ولی عدم همگرایی سیاستی هم وجود دارد. این یک وجه سیاستگذاری در حوزه خانواده است. وجه دیگر سیاستگذاری در حوزه خانواده، صیانت و دفاع از حیثیت نهاد خانواده است. برای اینکه بتوانیم از حیثیت نهاد خانواده دفاع کنیم، باید برنامهریزیهای ما خانوادهمحور یا در راستای خانوادهها باشد. به عنوان مثال، وقتی یک مجموعه اقتصادی و زیرساختی و زیربنایی مانند عسلویه ایجاد میکنیم، باید فکر کنیم نسبت آن با خانواده چیست؟ آیا کارگران و مهندسین یا اقشاری که قرار است در آنجا در عرصه اقتصاد صاحب نقش باشند، خانوادههای خود را ببرند یا نبرند؟ اگر ببرند، آسیبی میبینند یا خیر؟ و پرسشهایی از این دست. پس وقتی سیاستگذاری میکنیم، باید تعریف پیوست خانواده در این سیاستگذاریهای کلان و برنامهریزیها دیده شود. اکنون مسئله مسکن یک مسئله بهروز حاکمیت است. یک دعوایی وجود دارد که برخی میگویند باید مسکن عرضی تعبیه کنیم و مدل شهرسازی ما باید به این سبک باشد. این همان سبکی است که ما باید از خانواده در اینجا صحبت کنیم. این هم یک مدل در نحوه سیاستگذاری است که باید در نسبت با سیاستهای کلی خانواده رعایت شود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به اینکه نسبت سیاستگذاری با خانواده نیز در سند سیاستهای کلی خانواده برای اولینبار دیده شده است توضیح داد: وجه دوم بحث پیوست خانواده بود و وجه سوم در این ادبیات سیاستهای کلی خانواده است -که البته باید بگویم در همین ادبیات نیز باقی مانده و توسعه پیدا نکرده است- این است که خانواده عاملیت و سوژگی و فرصتی برای میدان حکمرانی دارد. در این ادبیات سیاستی، در بند یازدهم آمده است: «تقویت و تشویق خانواده در جهت جلب مشارکت خانواده برای پیشبرد اهداف و برنامههای کشور در همه عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی» این به این معناست که ما فقط نمیخواهیم از خانواده صیانت کنیم، بلکه میخواهیم خانواده نیز وارد بازی حکمرانی شود و به ما کمک کند.
وی تأکید کرد: البته در ادبیات سیاستگذاری قابل بحث است که کدام خانواده با کدام ظرفیتها این ویژگی را دارد که بیاید و در واقع یک حکمرانی خانوادهمحور که شاید متناسب با بند دو و سه سیاستهای کلی است، باید بیاید و نقشآفرین شود. در ادبیات سیاستهای کلی چند ویژگی وجود دارد که مهمترین ویژگی این است که این خانواده که میخواهد وارد این عرصه شود، در زمینه ارزشها و هویت اسلامی کارکردهایی دارد که در نسبت با زیرساختها و عناصر هویتی مانند مسجد میتواند این کارکردها را خلق کند و با ادبیات سیاستی وارد شده و این عاملیت و سوژگی خانواده را مشخص میکند.
بایستی بازیگران دیگر حکمرانی خانوادهمحور نیز فعال شوند
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به برگزاری جلسات متعدد در حوزه حکمرانی خانواده اظهار داشت: این موضوع باید وارد برنامهریزی شود و در نظام تصمیمگیری در اولویت و اهمیت قرار بگیرد و درباره آن صحبت شود. باید تنقیح مفهومی شود و ما باید حرف بزنیم. همین اکنون که ادبیات سیاستی را سادهسازی کردم، ناظر به همین بحث گفتوگو کنیم. اصطلاحات و نظرهای جدی کارشناسی وجود داشته باشد؛ اما اینکه یک همت و حمیتی نشان بدهیم، متاسفانه تاکنون نبوده است. البته بخشی از این امر به این برمیگردد که چه کسی باید ورود کند؟ نظر من این است که هر کسی ایده سیاستی دارد، باید وارد عرصه حکمرانی شود. در حال حاضر حقیقتاً بازیگران با ایدههای تخصصی در نظام حکمرانی ما، بازیگران محدودی هستند و این امر ارتباطی با این دولت و آن دولت ندارد. رویکرد تخصصی است که وقتی ساری و جاری نمیشود، به غفلت از یک سری مباحث برمیخوریم و باعث میشود آنطور که بایسته است، وارد این عرصهها نشویم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در پایان و جمع بندی سخنان خود گفت: ما در برنامه هفتم توسعه علیرغم اینکه خودمان بازیگر اصلی آن بودیم و امثال ما نیز در این بازیگری حضور داشتند، باز هم طبق این رویکرد اول سیاستگذاری کردهایم. رویکرد اولی که مسائل خانواده را بشناسیم و بعد سیاستگذاریهایمان بتواند راهبردها را تنظیم کند. این اعتراف از این جهت است که ما نیاز داریم درباره این موضوعات بیشتر گفتوگو و ادبیاتسازی کنیم و بتوانیم این ادبیات را عمومی کنیم و اجتماعیسازی و ترویج کنیم و به عرصه حکمرانی ببریم. چون ادبیات، این آن از نهاد علم رقم میخورد و در این محفلها اگر شکل نگیرد و دنبال نشود، نهایتاً کنشگرانی که ممکن است قائل به این ادبیات باشند، پرواز چندانی در عرصه سیاستگذاری ندارند. زیرا خود حکمرانی بازیگرانی دارد و خود حاکمیت و نگاه حاکمیتی نیز در عرصه تصمیمگیری در کشور به قدری بازیگران متعدد و متکثر دارد که اگر این ادبیات در قاعده هرم دنبال نشده باشد، قاعدتاً پیگیری آن بسیار سخت خواهد بود.
سیاست خانواده و حکمرانی خانواده محور
دکتر ناهید سلیمی، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، در خصوص سیاست خانواده بیان کرد: وقتی ما میگوییم سیاست خانواده، منظور ما این است که خانواده بهطور عمدی هدف یک اقدام خاص قرار میگیرد. به عبارت دیگر، حوزه خانواده و مسائل مربوط به آن هدف یک اقدام خاص دولت، حکمران یا هر عنوان دیگری قرار میگیرد. در این راستا، وقتی از سیاست خانوادهمحور صحبت میکنیم، با کنشی مواجه هستیم که در آن خانواده و اقتضائات و الزامات آن محور سیاستهایی است که در سایر حوزهها قرار میگیرد. اگر با این تمایزگذاری وارد بحث حکمرانی خانواده و سیاست خانواده شویم، احتمالاً باید عینک دیگری بزنیم و رویکرد متفاوتی را اتخاذ کنیم.
وی افزود: صحبت از مسئله، قلب تپنده نظام سیاستگذاری و حکمرانی است و این نکته بسیار مهمی است. همینطور، عینک ما را تغییر میدهد. وقتی صورتبندی مسئله و سیاست خانواده را پیگیری میکنم، به نظر میرسد که در امر خانواده و مسائل آن، باید به سایر حوزهها و اموری که در این مسئله وجود دارد، توجه کنیم. حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …، البته اینها یک بحث توسعهیافته نسبت به بحث خانواده هستند. اینکه اکنون عبور میکنیم و سیاست خانواده را با خودش میسنجیم و بر اساس خود آن، حوزه خانواده از حوزههای دیگر تأثیر میگیرد، نیز یک بحث توسعهیافته است. اما سیاست خانوادهمحور یا حکمرانی خانوادهمحور، یک قدم به پیش میبرد. این به این معناست که من در امر عمومی یا مسائل سایر حوزهها به اقتضائات خانوادهها مراجعه میکنم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: خانم دکتر قاسمپور اشاره کردند که ما در خانوادهمحوری در سیاستهای کلان به دنبال چه چیزی هستیم؟ این تفاوتی که در نزد ما پیدا میکند و در صورتبندی مسئله است، از مسائل مهم و اولویتدار نظام هستند و اقتضائات خانواده یکی از محورها و نکتههای مهم جمعبندی اطلاعات است که از مسائل اولویتدار در همه حوزهها میتواند باشد.
عقلانیت و تشخیص در حکمرانی
سلیمی ادامه داد: تشخیص نکته مهمی است در نظام حکمرانی تا اقدام. تشخیص درست، مطلع اقدام درست است. صورتبندی و ساختاربندی درست مسئله، مطلع یک اقدام درست، دقیق و کارآمد خواهد بود. اما اینکه تشخیص درست چگونه اتفاق بیفتد، یکی از محورهای مهمی است که ذیل یک عقلانیت درست باید باشد. یعنی عقلانیتی که به درستی با تمام اقتضائات ما هماهنگ است، برای آن تشخیص ما کارکرد دارد. این تشخیص و رسیدن به این عقلانیت چه الزاماتی دارد؟ اول اینکه ما با موضوع حکمرانی اسلامی خانواده مواجه هستیم و این موضوع را با تمام مختصات و حوزههای متفاوت در هم تنیده بشناسیم. یعنی ما با یک شبکه درهمتنیده از مختصات پارادایمی، مختصات محیطی و مختصات استراتژیکی از حکمرانی و خانواده و اسلام مواجه هستیم. هر سه تای اینها باید برای ما مهم باشد. اینکه صرفاً یک تجربه زیسته در حوزه تصمیمگیری داشته باشیم و سند حکمرانی خانواده را داشته باشیم و اینکه صرفاً در مورد خانواده دانش داشته باشیم یا درباره حکمرانی خانواده صحبت کنیم، باید این اقتضائات را در نظر بگیریم.
وی افزود: درباره خود حکمرانی به درستی پرداخته شد که آن اقتضائات و مختصات پارادایمی که شبکه مفهومی آن است، نمیشود بیگدار به آب زد. ما داریم از حکمرانی صحبت میکنیم و صرفاً عقبههای جامعهشناسانه یا فقهی داریم و نمیتوانیم از هر حوزهای ورود کنیم. این نقاط در حوزهها و سایر حوزهها نیز تعیینکننده خواهد بود. بنابراین باید آشنا باشیم و شناخت از خانواده و پیشنهادهای تحولی خانواده و کارگزاران و ذینفعان موضوع خانواده را نیز تحت تأثیر قرار دهیم. برای همین باید این شبکه را بهعنوان یک شبکه درهمتنیده ببینیم و اقتضائات آن را نیز با همدیگر مؤثر بدانیم و بهعنوان یک بسته دنبال کنیم. نمیتوانیم توقع داشته باشیم که کسی که بهعنوان یک حکمران در این حوزه کار میکند، به تمام اینها اشراف داشته باشد، ولی باید بداند که حوزه جمعآوری دیتا برای سیاستپژوهی و تدبیر درست، شامل هر سه حوزه است و به یک محور بسنده نشود.
همسویی عقلانیت در حکمرانی خانواده
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه بیان کرد: نکته مهمتری که درباره عقلانیت درست وجود دارد این است که همسویی عقلانیت درست باید وجود داشته باشد. من از واژگان متعددی استفاده میکنم و امیدوارم که منقح شود. این عقلانیت باید مماس بر تمام فرآیند حکمرانی خانواده برای ما عمل کند. من این همسویی را در محور عرض و در محور طولی میبینم. در محور عرضی، وقتی میگوییم حکمرانی، هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ عملیاتی به این نزدیک میشویم که ما با تقسیم نیروها و تقسیم قدرت در بین نیروها یا مشارکت حوزههای مختلف از جمله جامعه مدنی، کارگزاران خصوصی و رسمی، دولت و حاکمیت مواجه هستیم. در همسویی عرضی، این نیروهایی که با هم در حکمرانی مشارکت دارند، باید ذیل یک عقلانیت عمل کنند. نمیتوانیم در سیاستهای کلان منفک از نظر مبنایی ذیل عقلانیت توحیدی جمعگرای خانوادهگرا عمل کنیم و در حوزه خصوصی نیز بیاییم ذیل عقلانیت فردگرایی عمل کنیم. این اتفاق در عرصه فرهنگ و هنر و فضای شهری رقم میخورد. یعنی یکسری ارزشها و هنجارها را برای خانوادهها در سیاستهای کلان نگاه داشتهایم، اما وقتی بقیه حوزهها مشارکت میکنند، ضد آن ارزشها یا هنجارها عمل میکنند.
وی ادامه داد: بنابراین با همسویی عرضی، یعنی تمام این حوزهها و سه محور و سه ضلع اصلی که در حکمرانی هستند، حداقل در یک عقلانیت عمل کنند. اگر در محور طولی اشاره کنیم، یک بحث شکلی یا بحث ساختاری و ضعف ساختاری که با آن مواجه هستیم، همانطور که خانم دکتر قاسمپور فرمودند، آبشار سیاست و چیزی که از سیاستهای کلان شروع میشود و به سیاستهای میانه و قوانین عادی میرسد و به سیاستهای خرد و اجرا میرسد، باید همین همسویی عقلانیت وجود داشته باشد. سیاستهای کلان ما یک نظام ارزشی یا بر اساس یک سری مبنای طراحی میشوند که باید چشمانداز ما باشند و نقطه اتکای ما به آنها باشد. این چیزی است که من عرض میکنم، نباید همه اینها را با هم جمع کنیم و مخلوط کنیم. بقیه باید در امتداد سیاستهای کلان قرار بگیرند. عقلانیت شناختهشده در لایه خرد و کلان، عقلانیتی باشد که ما انتظار داریم. وقتی در سیاستهای میانی هم به لحاظ شکلی دچار تشتت و هم به لحاظ محتوایی دچار تشتت میشود، به لحاظ شکلی، یک دولتی را میبینیم که چقدر در روی مسائل با همدیگر هماهنگ هستند و چقدر قابل سنجش است و آیا میخواهند اجرا کنند یا نه. همچنین به لحاظ عرضی، اینکه مثلاً چقدر با شورای عالی انقلاب فرهنگی همجهت هستند، اینها یک سری فرصتهای تعادلی در بحث سیاستگذاری ایجاد میکند که تشتتهایی را ایجاد میکند. وقتی میگویم خانوادهمحور، یعنی سیاستها فراگیر و بلندمدت هستند و چشماندازهایی را دنبال میکنند و صرفاً سیاست خانواده نیست که بخشی و مقطعی باشد. این فرصتهای تعادلی به شدت مورد مناقشه قرار میدهد که ما نمیتوانیم چشمانداز بلندمدتی را برای خانواده و بحث حکمرانی و مواجه حکمران و خانواده طراحی کنیم، ولی با توجه به این فرصتها.
سلیمی خاطرنشان کرد: این نیازمند این است که مکانیزمهایی مانند مکانیزم مجمع تشخیص مصلحت فعال باشد و دیدهبانی کند که چقدر این عقلانیت حفظ میشود و به پایین سرایت پیدا میکند. اما برمیگردم به همان بحثهای پارادایمی که درباره حکمرانی وجود دارد. ما نمیتوانیم بگوییم حکمرانی خانواده یا حکمرانی خانوادهمحور، ولی در عمل کار دیگری انجام دهیم. مدل مواجهه و نسبتی که میان حکمران، دولت و خانواده و ذیل چه پارادایمی در حال تعریفشدن است، برای ما اهمیت دارد. اتفاقی که در بحث خانواده تا اینجا افتاده و در حال آسیبشناسی است، این است که ما حکومتمندی نسبت به خانواده داشتهایم. حکومت یا دولت مسئول تمام امور در جامعه بوده و مسئول همه مسائل بوده است و این مسئولیت فقط برای دولت باشد، هم تضمین امر اقتصادی و هم پرورش افرادی که جزو وظایف حاکمیت است. یعنی از عاملیت خانواده عبور میکند و اصالت نمیدهیم و هم تنظیم امر اقتصادی و تنظیم اقتصاد به حاکمیت باشد. در مدلهای حاکمیتی و نسلی، این شبکههای تولید مویرگی از بدنه اجتماعی رخت برمیبندد. یعنی ما یک قصه کوچکی که کارگزار رسمی است را داریم که تولید میکند و بقیه مصرفکننده هستند. خانواده به جای اینکه مولد و کارآفرین باشد، صرفاً مصرفکننده است. همین سرایت میکند به پرورش افراد و صرفاً میشود نظام آموزش و پرورش و دست دولت و خانواده فقط متصدی آن چیزهایی میشود که نظام آموزش و پرورش تشخیص میدهد. خود بحث تربیت و انتقال ارزشها خلع ید میشود.
وی افزود: ما با وضعیتی مواجه هستیم که به جای آنکه با حاکمیت یا حکمرانی خانوادهمحور مواجه باشیم، با یک خانواده دولتمحور مواجه هستیم. خانوادهای که دولت باید تمام کارهایش را انجام دهد و وابسته به دولت است و نمیتواند مسئله خود را حل کند. اما اگر با پارادایم حکمرانی و نظریاتی که در حکمرانی باید به درستی تعریف شود، بیاییم حکمرانی خانواده را ذیل آن تعریف کنیم، به یک شبکهای میرسیم که در حکمرانی خانوادهها، همه حوزهها مهم هستند. اما بهصورت افقی هم فعال هستند و خانواده نقش محوری دارد. یعنی همه این سیاستها باید با اقتضائات خانواده ترجمه شود و خانواده نقش محوری دارد. آن زمان اگر میگوییم که تنظیم اقتصاد، دیگر صرفاً حمایت نیست. بحث هدایت و تنظیمگری اتفاق میافتد. خانواده، مولد و تولیدکنندهای است که دخالت داده شده و به سمت بحثهای تنظیمگری و یا بحثهایی میرود که هدایت مطالبات و ایجاد و مدیریت نیازها را دنبال میکند. یا اگر درباره پرورش افراد صحبت میکنیم، باز هم همواره اصالت خود را از دست نمیدهد. نقشی که حکمران در اینجا ایفا میکند، یک نقش تسهیلگر و بسترساز است. یعنی خانواده مسئول انتقال ارزشها و تربیت و پرورش است، اما حکمران میآید این میانبردهای هویتی را برای خانواده فراهم میکند و تسهیل میکند و مراقب است که در شهر چه اتفاقاتی در حال رقم خوردن است و حواسش به این است که در حیطه هنر و … چه اتفاقی میافتد. اگر خانواده بخواهد ارزشی را ذیل عقلانیتی منتقل کند، یک جای دیگر ضدارزشی تولید میشود که خانواده را مورد مناقشه قرار میدهد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در پایان تصریح کرد: بنابراین این یک اتفاق تعاملی میان خانواده و حکمران است که ما صحبت از عاملیتدادن به خانواده میکنیم. اما وقتی مسائل پیچیده میشوند و حیطهها به این اندازه درهمتنیده میشوند، هرچقدر هم به خانواده عاملیت بدهیم، بدون اینکه یک داوری به نام حکمران وجود داشته باشد که ارتباط خانواده با این حیطه را مدیریت کند یا برایش تسهیل کند، خانواده نمیتواند در محیط پیچیدهای که در دنیای امروزه با آن مواجه است، عمل کند و به درستی این ارتباط را رقم بزند. بنابراین یکسری ظرفیتهای حکمرانی و حاکمیتی و دولتی برای خانواده وجود دارد و یکسری ظرفیتها نیز خانواده برای نظام سیاستگذاری و تصمیمگیری و حکمرانی دارد. اصلاً و اساساً در بحث حمایت از سیاستها و پشتیبانی از سیاستها و اقناع در بحث سیاستها، میتوان به این فکر کرد که چقدر از کانال خانواده عبور میکند. یعنی نقشی که خانواده میتواند ایفا کند در اینکه خانواده را آماده کند برای پذیرش سیاستها یا اجتماعپذیری سیاستها، چقدر میتواند مفید باشد. یا خود مردمیسازی به این شکل که از حیطه خانواده امکان دارد که اتفاق بیفتد. وقتی که دنبال این هستیم که افزایش ثبات حاکمیت و امید و اعتماد شکل بگیرد، چقدر میتواند از کانال خانواده رقم بخورد. فرآیند مردمیسازی در یک چشمانداز میتواند از کانال خانواده عبور کند.
وی در نهایت گفت: حال حکمران درباره خانواده وظیفهای دارد و این است که پیشرانهای تحولی را به رسمیت بشناسد. یعنی با یک مدل تک مخاطبی با خانواده برخورد نکند. خانواده را فقط یک کارگزار نشناسد و افراد متنوع و مخاطبین متنوع و ذینفعان متنوع خانواده را به اصالت بشناسد و مدلهای متنوع خانواده را البته ذیل مبانی اسلامی به رسمیت بشناسد. حکمران اگر این مدل را به رسمیت بشناسد، در سیاستهای ویژهای که دارد، ذینفعان دیگر خانواده را نیز میبیند.
دکتر زین الدینی: وزنه علمی حکمرانی خانوادهمحور بایستی مورد توجه قرار گیرد
دکتر فاطمه زینالدینی، عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران گفت: وقتی که به بحث حکمرانی خانواده وارد شدم و قرار شد که همه اینها را در عرصه خانواده بازخوانی کنم، بسیار فکر میکردم که در دنیا مثالهایی از حکمرانی خانوادهمحور پیدا کنم، اما واقعاً نمیتوانیم چنین عنوانی را در دنیا پیدا کنیم.
وی افزود: شاید آقای دکتر زمانیان یا خانم دکتر قاسمپور در سیاستگذاری و حکمرانی بتوانند در خود حکمرانی مترادفهای بینالمللی رشتههای حکومت را پیدا کنند و از این استفاده کنند. اما وقتی خانوادهمحور را به حکمرانی اضافه میکنیم، بحث علمی خیلی پیدا نمیشود. در واقع، مثالهایی که آقای دکتر گفتند کاملاً درست است. ما در حوزههای مختلف تصمیمات را میبینیم. برای مثال، برخی از دانشگاهها امتیازات ویژهای برای مادران دارند. باید ببینیم پشت تفکر سیاستگذار درباره خانوادهمحوربودن چه چیزی وجود دارد. من فکر نمیکنم تا حالا به چنین چیز محکمی دسترسی پیدا کرده باشیم. در کشورهای اروپایی، خانواده در برابر همجنسگرایی است و در کشورهای اروپای شرقی، شما بحثهایی را میبینید که چرا باید از خانواده مباحث کنیم و چرا سیاستگذاری باید به سمتی برود که جمعیت ما بیشتر شود. بنابراین، یک سوال برای ما پیش میآورد که حکمرانی خانوادهمحور آیا علم است یا یک فن و مهارت؟ من ابتدا بیشتر به این سمت بودم و تحقیقاتم را بیشتر کردم، اما با یک بسته مهمتری روبهرو شدم که اساساً به بحث مهم حضور و دخالت دولت در خانواده مربوط میشود. این بحث بسیار اهمیت دارد. یعنی اگر بخواهم دانشجویان را به حوزهای سوق دهم، باید به موضوع دخالت دولت در خانواده بپردازم.
چالشهای حکمرانی خانواده
زینالدینی ادامه داد: ما پذیرفتهایم که دولت باید مداخله کند، اما نحوه دخالت دولت را بحث نکردهایم. وقتی به حوزه خانواده وارد میشویم، آقای دکتر گفتند که این کار، مثل کارد برنده است. اما در تحقیقات تنظیم جمعیت، باید با هم صحبت کنیم که چگونه میتوانیم قانون جوانی جمعیت را تصویب کنیم. آیا میتوانیم آثار مقدم و مؤخر امر حکمرانی خانوادهمحور را به قدری مهم بدانیم که هر قدم اشتباهی باعث پشیمانی شود؟ ما وقتی در دانشکده حکمرانی نشستیم، با یک جریان جدیدی روبهرو شدیم. وقتی من حکمرانی میخوانم، دیگر نمیتوانم پشت میز بمانم. من باید مسئله جامعه را حل کنم. وقت زیادی هم ندارم و نمیتوانم بگویم تو برو چهار یا پنج تا بچه بیاور تا من بروم مطالعه کنم و پنج سال دیگر نتایج تحقیقات خود را با شما به اشتراک بگذارم! این جمله ویژگیهای این عرصه است که کار علمی را در آن سخت میکند. بنابراین ما با مسئله "حل مسئله" روبهرو هستیم. یکی از چالشهای مهم که عزیزان دارند درباره طلاق بحث میکنند، این است که ما به این نتیجه رسیدیم هر کسی که در بحث طلاق صحبت کند، تا وقتی که حوزه علمیه ما حق طلاق را به دست مرد میداند، با این هماهنگی چه نوآوری میتوانم در حوزه حکمرانی داشته باشم؟ همه اینها چالشهایی دارد که پاسخ به آنها را برای ما سخت میکند. چقدر نظری که درباره حکمرانی خانواده در ایران است، با نظری که درباره حکمرانی خانواده در کانادا، انگلیس و آلمان است، تفاوت دارد؟ وقتی که سیاستگذار با مسئله خانواده روبهرو میشود، در واقع باید برای حل آن در بحث فقهی هم نظر بدهیم.
راهکارهای سیاستگذاری
عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران افزود: من با دکتر قاسمپور همراه هستم که ما باید در این عرصه به تولید ادبیات بپردازیم. همه ما داریم با آزمون و خطا پیش میرویم و باید به این سمت برویم که ادبیات حکمرانی خانوادهمحور را گسترش دهیم.
انتهای پیام
نظر شما